وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

معرفی کتاب "سفر به گرای 270 درجه"

سه شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ق.ظ

عنوان کتاب:سفر به گرای 270 درجه

نویسنده احمد دهقان

ناشر:سوره مهر

چاپ نهم


درباره نویسنده:احمددهقان متولد 1345 درکرج- کارشناسی ارشد مردم شناسی

جایزه 20 سال داستان نویسی برای سفر به گرای 270 درجه

وبرای مجموعه آثارش

سایر تالیفات نویسنده: پرنده وتانک- گردان 4نفره-سال بازگشت-ستاره های شلمچه-روزهای آخر


خلاصه داستان:

زمان: دوران جنگ تحمیلی  شخصیت اصلی وراوی داستان :ناصر دانش آموز سال چهارم دبیرستان که سه تاازامتحانهایش مانده تا دیپلم بگیرد.

خانواده ای متوسط با دو پسر ویک دختر:ناصر ومصطفی ورویا

ناصر یکبار جبهه رفته وبخاطر مجروحیت برگشته وحالا ازدوستانش که سراغ می گیرد همه رفته اند .

پدر مخالف جبهه رفتن اوست وعقیده دارد میشود درسنگر علم ودانش هم جنگید .

علی ازدوستان ناصر برای بازگرداندنش به خط مقدم ، به دنبالش آده واورا همراه می برد، قصه آشنایی با راننده داش مشتی ولوطی که به خط می بردشان-دیدار صمیمانه با دوستان همسنگرش وامتناع از رفتن به گردان ابوالفضل یکی دیگر ازدوستانش

رسول یکی دیگرازشخصیت های داستان که همراه آقا عبدالله است وهنوز به بلوغ هم نرسیده ودوتاازبراردرهایش شهید شده اند وبا التماس خودرابه خط مقدم می رساند

قراراست عملیات کربلای 5 صورت بگیرد ، عبورازکانال آب  زیر بمباران شیمیایی دشمن و منهدم ساختن تانک ها با آرپی جی که علی وناصر هم آرپی جی زن هستند

چند تانک را منهدم ساخته اند که علی زیر تانک دشمن نصف می شود وشهید 


توصیف اوضاع ناآرام وناامن این منطقه وملحق شدن راننده داش مشتی به گردان وکمک هایش که به محاصره دشمن درآمده اند

با کمک نیروهای کمکی از محاصره خارج شده وبه کانال پناه می برند که جلوی ورود تانک هارابگیرند تاحالا بسیاری ازبچه ها ودوستان ناصر شهید شده اند

بالاخره راوی هم ترکش خورده ودهان وفکش مجروح می شود ومجبور به ترک میدان میگردد

روایت برگشت او به درمانگاه وسپس خداحافظی وبازگشت به خانه

صحنه آخر  دریافت نامه رسول است که خواسته بابچه هابرای دیدار  علی بروند


تحلیل بنده:


روی جلد کتاب نقش ماهی قرمزیست که درحال مرگ روی زمین افتاده وتقلا میکند .اشاره به همه جوانانی که چون ماهی کنار رود کارون به خاک افتادند

داستان وتوصیف قوی بود وبه شیوه روایی توصیف گردیده بود، روایت چنان جان دار وزنده بود که خواننده مشتاق به خواندن داستان دریک نشست می گردید

دربخش توصیف صحنه های جبهه مخاطب کمی نامانوس است وگیج می شود

قصه تلخ جنگ  وتنگناهایی که رزمندگان تحمل میکنند، شرایط بسیارسخت وصعب زندگی


درکل ارزشمند بود و مستحق جایزه 20 سال ادبیات پایداری

این کتاب بااستقبال بالایی مواجه گردیده وبه زبان انگلیسی هم ترجمه شده است




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی