نهاد کتابخانههای عمومی کشور با توجه به تصمیم ستاد ملی مبارزه با کرونا با صدور اطلاعیهای کتابخانههای عمومی کشور را تا ۲۲فروردین ماه تعطیل اعلام کرد.
علیاصغر عزتیپاک، نویسنده و داستاننویس که رمانها و مجموعه داستانهای او نامزد یا برنده جایزههای ادبی مختلفی بودهاست. کار ادبی را با نگارش داستان در مجلات آغاز کرد و در سال ۱۳۸۴، نخستین کتاب او با عنوان «میمانم پشت در» منتشر شد.
یکی از راههای تعلیمی برای کودکان و نوجوانان استفاده از قالب داستانی است که در این اثر به خوبی از آن استفاده شده است. در سالهای پس از انقلاب اسلامی نویسندههای بسیاری تلاش کردهاند که زندگی هر یک از شخصیتهای دینی را با روایتهای جذاب و آموزنده برای کودکان و نوجوانان بازگو کنند.
در این کتاب، راوی داستان در دو فصل اول، دو نوجوان هستند و فصل سوم یک نامه بلند از عبدااله بن عطا است که همگی از نزدیکان امام محمد باقر علیهالسلام بودند. این کتاب با نثری جذاب، روان، زیبا همراه با روایت خوب و ضربآهنگ منظم میتواند نوجوانان را به سوی خود جذب کند.
نخستین فصل از این کتاب با عنوان «به تماشای باغهای همیشهبهار» از زبان جابر بن عبدالله انصاری است که بیشتر مربوط به تاریخ زندگانی امام علیه السلام در دوران کودکی و نوجوانی است، نکاتی اعتقادی بسیار مهمی هم در این فصل از عمدتاً از زبان جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است.
فصل دوم «سرود سالهای عاشقی» از زبان جابر جعفیست، قسمتی اعظم این فصل به سفر بسیار مهم و پُرحادثه امام باقر و امام صادق علیهما السلام به سرزمین شام و ملاقات با بزرگترین عالم مسیحی آن دیار است که بسیار جذاب و جالب توجه است.
و فصل سوم با عنوان «روشناییهای شهر» به روایت عبدالله بن عطا تمیمی نگاشته شده، این فصل به سالهای پایانی عمر با برکت امام باقر علیه السلام تا دوران شهادت ایشان و آغاز امامت فرزندشان حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ادامه یافته. در این فصل مخاطب با برخی از برجستهترین شاگردان امام باقر علیه السلام که پس از حضرت در خدمت امام صادق علیه السلام در میآیند آشنا میشود. علاوه بر آن با برخی از نابترین احادیث اخلاقی امام باقر نیز مواجه میشود که نویسنده با هنرمندی آن را در خلال وقایع داستان نقل کرده است؛ وصف اوضاع سیاسی اجتماعی آن دوران نیز از دیگر نکات مهم این فصل کتاب است.
برای نگارش این کتاب از منابع معتبر فراوانی جهت مستندات زندگی امام محمد باقر علیهالسلام استفاده شده که در پایان کتاب به آنها اشاره شده است. کتاب به گونهای نگاشته شده که علاوه بر نوجوانان، مخاطب بزرگسال را نیز جذب خود میکند.
با توجه به تعطیلی کتابخانه های عمومی سراسر کشور به دنبال شیوع ویروس کرونا و با هدف اشاعه فرهنگ کتابخوانی و غنی سازی اوقات فراغت، مسابقه نقاشی «کرونا را شکست می دهیم» از سوی نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار می شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، با توجه به تعطیلی کتابخانه های عمومی در سراسر کشور به دنبال شیوع ویروس کرونا و با هدف اشاعه فرهنگ کتابخوانی و غنی سازی اوقات فراغت، مسابقه نقاشی ویژه کودکان و پویش معرفی کتاب ویژه کتابداران با محوریت ادارات کل فرهنگی و روابط عمومی ادارات کل استانی برگزار می شود.
مسابقه نقاشی «کرونا را شکست می دهیم» ویژه گروه سنی کودک، ۴ تا ۱۲ سال (متولدین ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۴) با محوریت کارهایی که در ایام تعطیلات کرونا و حضور در منزل انجام می شود، کتابخوانی در تعطیلات کرونا و مراقبت های بهداشتی در مواجهه با کرونا ویروس و تشکر از پزشکان و پرستاران، برگزار می شود.
علاقمندان برای شرکت در این مسابقه باید از برگه A۴ استفاده کرده و استفاده از تمامی ابزار نقاشی (مدادرنگی، آبرنگ، مداد شمعی و گواش) امکانپذیر است.
همچنین در داوری آثار، کیفیت رنگ آمیزی، خلاقیت و کپی نبودن حائز اهمیت خواهد بود.
درج مشخصات فردی اعم از نام و نام خانوادگی، سن، استان، شهرستان، شماره تماس، موضوع نقاشی روی برگه و ذیل فایل ارسالی ضروری بوده و تصاویر نقاشی باید به شناسه iranplir در پیام رسان سروش ارسال شود
همۀ ما نیاز داریم قبل از انجام هر کاری فکر کنیم، باید بدانیم که مسئول رفتار خود هستیم و این موضوع را باید از همان دوران کودکی بیاموزیم. شجاعت، ایمنی، اعتماد به نفس، احترام به دیگران و ... از مهارتهایی هستند که هر شخصی باید در دوران کودکی کسب کند.
«ایمنی در خانه» عنوان یکی از مهارتهای اساسی کتابهای نردبان است. مجموعهای که میتواند نردبان آگاهی و توانایی کودکان باشد و آنها را به بلندایِ موفقیت و شکوفایی برساند.
این کتاب یک گردش جالب و جذاب در خانه است، همه کودکان میتوانند با گروهِ بررسیِ داستان همراه شوند تا ببینند آیا خانه جای امنی برای بازی کردن آنها هست یا نه!
مأموریت از آشپزخانه آغاز میشود. بچهها سعی دارند همۀ آن چیزهایی که ممکن است برایشان خطرناک باشد را شناسایی کنند. آنها باید مراقب باشند تا به برخی چیزها دست نزنند. استفاده از برخی وسایل خانه برای بچهها خطرآفرین است، آنها باید برای این منظور از بزرگترها کمک بگیرند. چاقوها و قیچیهای تیز، اجاق گاز، برخی مواد شوینده و ... اما مأموریت به همینجا ختم نمیشود و پای بچهها به حمام، پارکینگ و جاهای دیگر هم باز میشود. برای این که بدانیم باید در خانه مراقب چه چیزهایی باشیم، یا به چه وسایلی نباید بدون اجازه دست بزنیم، این کتاب را بخوانیم.
نوجوانی، فصل خوب آرزوهای شیرین است، فصل فکرها، فرصتها و آرزوهای رنگی که در آن دوران انتخاب کنی، راهی بیابی و حرکت را آغاز کنی و در امتداد آن راهِ درست، به اوج برسی. نوجوانی و جوانی سن انتخابها و تصمیمهای بزرگ است.
در رمان «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» عباس و ثریا دو نوجوانی هستند که باید دست به انتخاب بزنند و موقعیتهای مختلف را با توجه به آرزوی اصلیشان بسنجند و بعد مهم ترینش را انتخاب کنند.
عباس نوجوانی است که مادرش را هنگام تولد و پدرش را در خردسالی بر اثر یک سانحه هوایی از دست داده و حالا که بزرگ شده، اوقاتش را در یک تعمیرگاه ماشین میگذراند، جایی که محل کار و زندگیاش است. عباس هم مثل پدرش عشق به پاراموتور و پرواز در دل دارد، هیچگاه این رؤیای شیرین را فراموش نکرده و در پی راهی است تا به دنیای پاراموتورها برسد؛ رسیدن عباس به آرزویش با اتفاقی همراه است، که با حضور پیرمرد ناشناسی در تعمیرگاه شروع شد و ماجرا را به جایی برد که حتی در خواب هم نمیدید!
در کنار معرفی عباس و آرزوهایش، شخصیت دیگر داستان دخترخاله او، ثریا است که آرزوهای خود را دارد و میخواهد در انجام تکالیف و درسهایش بهترین باشد و در المپیادهای علمی رتبه برترینها را بهدست بیاورد.
نویسنده در این داستان درونمایههای دینی را فراموش نکرده و از آنها بهخوبی در پیشبرد ماجرا بهره میگیرد. برای مثال در بخشی از کتاب، ثریا نامهای برای امام زمان مینویسد که حاوی درخواستها و آرزوهایش است و به عباس میدهد تا در چاه جمکران بیندازد.
نویسنده این کتاب در جشنواره بین المللی اشراق به عنوان نویسنده برتر معرفی و همچنین در جشنواره قلم زرین نامزد شد. این کتاب تاکنون هفت بار از سوی انتشارات جمکران تجدید چاپ شده است.
مراسم اعتکاف فرصتی است برای دوبارهشدن و آغازی برای انجام، خلوتی با خود و دیدن آنچه از یاد رفته، یادآوری قرار با خدا، و آنچه را میخواهی بدستآوری و اندیشیدن به اینکه از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر؛ که در کنار جمعی هم نوای با تو شکل میگیرد.
تمرین با خدا و برای خدا بودن در کنار بندگانش، تمرین خوب بودن و خوب شدن در کنار اجتماعی از بندگانی که آنها نیز برای ساختن دوباره آمدهاند و در این مسیر میتوان کنار هم بود و کنار هم ساخت، اعتکاف محل تعلیم و تعلًم است.
«اعتکاف جای عبادت است؛ البتّه عبادت فقط هم نماز خواندن نیست؛ تماس خوب با معتکفین، ارتباط دوستانه و برادرانه، فراگیری از آنها، تعلیمدهی به آنها، معاشرت اسلامی را تجربه کردن و آموختن؛ همه اینها فرصتهایی است که در اعتکاف ممکن است پیش بیاید؛ [برای] این باید برنامهریزی بشود. مهمترین کار، برنامهریزی است.
اگر چنانچه برنامهریزی نشد و کمک نشدند این جمعِ جوانِ مشتاق و شوریدهای که برای اعتکاف وارد این مسجد شدهاند، این نیروها هدر خواهد رفت و احیاناً زیانآفرین خواهد شد.» (بیانات رهبر معظّم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد مرکزی اعتکاف ۱۵ اردیبهشت ۹۳)
اعتکاف تجربهای منحصر به فرد است، به خصوص اگر در دوران جوانی تجربه شود. همانطور که در بیانات مقام معظّم رهبری نیز اشاره شده، نیاز به راهنمایی و برنامهریزی دارد تا بتوان حداکثر توشه ممکن را برای دنیا و عقبای خود از آن برچید. همچنین گرفتار آسیبهای احتمالی آن نشد (چرا که به فرموده امیر مؤمنان علی علیه السلام هر چیز دارای آفت و آسیبی است و نباید از آفات و آسیبهای احتمالی اعتکاف نیز غافل شد، آفات و آسیبهایی نظیر:
عدم برنامهریزی مراسم جمعی متعادل (یا بسیار کممایه یا بسیار پرحجم و شلوغ)؛
پرداختن افراطی به مباحث علمی و معرفتی و بازماندن از عبادت
پذیرایی رنگارنگ و متنوع که موجب سنگین شدن معتکف و لذّتجویی او شود (دو مسئلهای که با اهداف اعتکاف در تعارض است.)؛
عدم ایجاد جوّ سکوت و تفکر؛
بیتوجهی به حق الناس و مواردی از این دست که در این کتاب با دقت به یکایک آن پرداخته شده است.
مزیت فوقالعاده آن بهرهگیری بسیار بجا و مناسب از آیات، روایات و سخن و سیره بزرگان دین است. همچنین در عین اختصار عمده مباحث مهم در موضوع اعتکاف به زبانی روان و ساده و همه فهم و البته دارای اتقان علمی ارائه شده است.
طراحی جلد، صفحهآرایی و حروفچینی کتاب هم به ویژه در مقایسه با آثار منتشر شده در موضوع دین بسیار چشمنواز و زیباست و بر جذابیت کتاب افزوده است.
برخی دیگر از مباحث مهم کتاب علاوه بر بحث آسیبشناسی اعتکاف عبارتست از: معنای اعتکاف، معنا و حقیقت محاسبه؛ اهمیت و لزوم محاسبه؛ کیفیت و چگونگی تربیت نفس (مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه)؛ سخنانی از بزرگان دین در موضوع اعتکاف و خودسازی (بزرگانی نظیر حضرات آیات قاضی طباطبایی، حقشناس، خامنهای (حفظه الله)، جوادی آملی، تبریزی، جاودان و...) اعتکاف در سیره بزرگان دین، آداب اعتکاف و آثار آن، مطالبی پیرامون مناسبتهای مهم ایام اعتکاف نظیر ولادت مولود کعبه امیرالمؤمنین علیه السلام و وفات ام المصائب زینِ أب، عقیله بنیهاشم سلام الله علیها و اعمال عبادی ایام اعتکاف به همراه پرسش و پاسخ فقهی.
این کتاب یک راهنمای جامع برای طالبان بهره حداکثری از اعتکاف است. به ویژه برای جوانان.
کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات حضرت آیتالله العظمی سیّد علی خامنهای (مدّظلّهالعالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است. این کتاب ترجمه فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» است که پیش از این به زبان عربی در بیروت منتشر و توسط سیّد حسن نصرالله معرّفی شد.
آنچه کتاب حاضر را از کتابهای مشابه متمایز میکند، بیان حکمتها، درسها و عبرتهایی است که به فراخور بحثها بیان شده و هر کدام از آنها میتواند چراغ راهی برای آشنایی مخاطب کتاب بهویژه جوانان عزیز با فجایع رژیم منحوس پهلوی، و همچنین سختیها، مرارتها و رنجهای مبارزان و در مقابل پایمردیها، مقاومتها، خلوص و ایمان انقلابیون باشد. زندگینامه خودنوشتِ معظّمٌله، تصاویر مرتبط، و نمایههای مختلف از دیگر بخشهای این کتاب است.
محمدعلی آذرشب در گفتگو درباره تدوین و انتشار این کتاب عنوان داشت: ۲۰ سال پیش مقام معظم رهبری جلساتی داشتند که در آن درباره مسائل جهان عرب و نیز برخی مسائل سیاسی، فکری، علمی و ادبی به زبان عربی برای حاضران صحبت میکردند و بنده هم در آن جلسات حضور داشتم. علت بیان این سخنرانیها به زبان عربی این بود که این زبان از منظر ایشان زبان تمدن اسلامی است و چیزی جدای از زبان فارسی نیز به شمار نمیرود. تمامی کسانی که در زبان فارسی افرادی مقتدر به شمار میروند به زبان عربی نیز مسلط هستند... رهبر انقلاب نیز به دلیل نگاه فقاهتی و نیز ذوق ادبی و نیز آرمانی که به تمدن اسلامی دارند به این زبان علاقه زیادی داشته و این سخنرانیها را نیز با همین محور انجام میدادند.
وی ادامه داد: در این جلسات ایشان در خلال صحبتهایشان گاه به خاطراتی از خودشان اشاره میکردند و به همین خاطر از ایشان در نهایت تقاضا شد که این خاطرات را به صورت منظم بیان کنند که مورد پذیرش ایشان قرار گرفت و آن را ایراد کردند. این سخنان ضبط شد و توسط من تنظیم شد و تقدیم ایشان شد و پس از ویرایش و نکات تصحیح که مد نظرشان بود در قالب عربی و با نام «انمع الصبر نصرا» منتشر شد.
خاطرات رهبر انقلاب اسلامی در این کتاب از بدو تولد ایشان شروع میشود و زندگی ایشان در منزل و رابطهشان با پدر و مادر و خواهر و برادرشان را روایت میکند و در فراز بعدی به مساله بیداری اسلامی در زمان شهید نواب صفوی و آیتالله کاشانی و تأثیرپذیری ایشان از این حرکت میرسد.
...این ادیب و استاد ادبیات عرب در خصوص علاقه و تسلط رهبر معظّم انقلاب به ادبیات عرب گفت: ایشان شعر معاصر عرب و نیز شعر قدمای عرب را میخوانند و در جریان آن هستند. به خاطرم هست زمانی که جواهری، شاعر مشهور جهان عرب که چند قصیده نیز برای حضرت آقا سروده است، به دیدار با ایشان نائل شد، بیان کرد: او در حالی که بارها گفته از ذوق و توان و اطلاعات ایشان از ادبیات عرب بسیار شگفتزده است از اینکه رهبر انقلاب تمامی دیوان و خاطراتش را خوانده و بر آنها حاشیه زده ابراز شگفتی کرده و میگفت: ای کاش رهبران جهان عرب میدانستند که فردی مانند ایشان با این میزان از گرفتارهای سیاسی و... چطور برای مطالعه و کتابخوانی وقت میگذارند.
البته تسلط رهبر معظّم انقلاب منحصر به ادبیات عرب نیست، چنانکه شخصیتی مانند هوشنگ اسدی که سابقه چهارماه همسلول شدن با ایشان را در دوران ستمشاهی دارد از تسلط ایشان به زبان و ادبیات پارسی چنین یاد میکند:
«ایشان شخصیتی بسیار جذاب و گرم بود، البته در زندان که بودیم و حالا هم حتماً این شخصیت را دارد. بعد از زندان هم البته ایشان را میدیدم. همین شخصیت جذاب، گرم، بسیار باهوش، بسیار باسواد، بسیار مسلط به ادبیات معاصر ایران. البته ایشان با ادبیات مدرن ایران، مخصوصاً شاملو و فروغ و خیلیهای دیگر میانه نداشتند، ولی مثلاً عاشق اخوان بودند، عاشق شهریار بودند. اخوان و سایه را قطعاً یادم است که خیلی به آنها علاقه داشتند. بعد با هم صحبت میکردیم راجع به شعرهای آنها، شعرها را میخواند، شعرها را تفسیر میکردیم. من، در عمرم زیاد روحانی و آخوند ندیدم. ولی ایشان بسیار بسیار در این زمینهها مسلط و باسواد بود و خیلی خوب حرف میزد.»
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۳۹۹، سال جدید را سال «جهش تولید» نامگذاری کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت العظمی خامنهای، متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا مقلّب القلوب و الابصار، یا مدبّر اللیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
نوروز امسال ما مصادف است با روز شهادت حضرت موسیبنجعفر (سلام الله علیه)؛ لذا مناسب است بخشی از صلوات مخصوص آن بزرگوار را در آغاز سخن عرض کنیم: اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُوسَی بنِ جَعفَرٍ وَصیِّ الاَبرارِ وَ اِمامِ الاَخیارِ وَ عَیبَةِ الاَنوارِ ... حَلیفِ السَّجدَةِ الطَّویلَةِ وَ الدُّموعِ الغَزیرَةِ وَ المُناجاةِ الکَثیرَة؛(۱) اللٰهمّ صَلّ علیه و علی آبائه و ابنائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و رَحمة الله و برکاته.
تبریک عرض میکنم عید سعید مبعث را و عید نوروز پُرطراوت را به همهی ملّت عزیز ایران؛ بخصوص به خانوادههای معظّم و معزّز شهیدان و به جانبازان و خانوادههای صبور و زحمتکش آنها و به جهادگران عرصهی سلامت که در این چند هفته خوش درخشیدند و به همهی خدمتگزاران سختکوشی که در شرایط دشوار، گوشهای از کار را بر عهده گرفتند و با اخلاص و علاقهمندی و انگیزه در فضای شهر، در فضای روستا، در فضای جادّه، در فضای مرز، و در جایجای کشور مشغول خدمت هستند؛ به همهی آنها تبریک عرض میکنم؛ عیدتان مبارک. و به روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح طیّبهی شهیدان درود میفرستم.
لازم میدانم تسلیت و تبریکی هم عرض بکنم به خانوادههای شهدای سال ۹۸؛ چه شهدای دفاع از حرم، چه شهدای مرزها و در رأس آنها شهید عزیز و بزرگوار ما، شهید سردار سلیمانی و همراهانش، و شهید ابومهدی مهندس و همراهانش و همچنین شهدای حادثهی کرمان، و شهدای حادثهی هواپیما و شهدای سلامت، [یعنی] این کسانی که در راه خدمت به بیماران به درجهی رفیع مرگ در راه خدا و شهادت در راه خدا رسیدهاند؛ به همهی خانوادههایشان، هم تسلیت عرض میکنیم، هم عید را و مقامات فرزندانشان را تبریک میگوییم. و معتقدیم که همهی این حوادث انشاءالله به نفع ملّت ایران تمام خواهد شد که حالا عرض میکنیم.
سال ۹۸ برای ملّت ایران یک سال پُرتلاطم بود؛ سالی بود که با سیل آغاز شد، با کرونا تمام شد. در طول سال هم حوادث گوناگونی برای کشور و برای برخی از مردم کشور پیش آمد؛ حوادثی از قبیل زلزله، تحریمها و امثال اینها. اوج این حوادث عبارت بود از جنایت تروریستی آمریکا و شهادت سردار نامدار ایران و اسلام، شهید سلیمانی. در طول سال گرفتاریهای مردم هم کم نبود؛ سال به این شکل گذشت؛ بنابراین سال سختی بود. لکن نکتهی مهم این است که در کنار سختیها، سربلندیهایی هم در این سال وجود داشت که بعضی از آنها هم بیسابقه بود و ملّت ایران به معنای واقعی کلمه درخشید.
در سیل اوّل سال، سیلِ مردم مؤمن و باهمّت، به سمت استانهای سیلزده و شهرها و روستاهای سیلزده روانه شدند برای کمک به مردم. مردم عزیز ما -از پیر و جوان- مناظر زیبایی خلق کردند و رفتند به سمت مناطق سیلزده، خانهها را که پُر از گلولای بود شستند، خالی کردند، اثاث و فرش و زندگی را برای آن مردم شستند و سختی سیل را تخفیف دادند برای مردم.
در حادثهی شهادت بزرگِ شهید عزیز ما، مردم یک حرکت عظیمی را انجام دادند؛ حضور دَهها میلیونی خودشان را به رخ دنیا کشیدند. آن اجتماعی که در تهران تشکیل شد و اجتماعاتی که در قم، در اهواز، در اصفهان، در مشهد، در تبریز، در کرمان تشکیل شد، اجتماعاتی بود که به طور معمول در هیچ نقطهای از دنیا به این حجم و با این شدّت و با این انگیزه انسان مشاهده نمیکند؛ در تاریخ ما هم بینظیر بود. حضور مردمی و هیجان عمومی و اینکه مردم نشان بدهند به چه چیزهایی دلبسته هستند، خیلی مهم بود برای آبروی کشور و برای عزّت ملّت ایران.
در قضیّهی این بیماری اخیر، [یعنی] کرونا، فداکاریها به قدری چشمگیر بود که افرادی را که در خارج از این کشور هم هستند به تحسین وادار کرد؛ در درجهی اوّل مجموعههای درمانی؛ پزشکان، پرستاران، بهیاران، مدیران، کارکنان حول و حوش بیمارستانها. در کنار اینها مجموعههای مردمی داوطلب، دانشجویان، طلّاب، بسیجیها و عناصر گوناگون که رفتند در خدمت درمان و پرستاری از این بیماران قرار گرفتند، به یاری درمانکنندگان رفتند؛ همهی اینها مایهی عزّت و آبرو است. مجموعههای پشتیبانی، کسانی که کارخانههای خودشان را، حتّی بعضی خانههای خودشان را در اختیار تولید وسایل و امکانات مورد نیاز مثل دستکش یا فرض کنید که ماسک و از این قبیل برای بیماران یا برای عامّهی مردم، آحاد مردم قرار دادند. مجموعههای خدماتی، مثل آن کسانی که رفتند درون خیابانها برای ضدّعفونی کردنِ خیابان یا حتّی نقاطی که مردم به آنها مراجعه میکنند. یا مجموعههایی مثل جوانهایی که تصمیم گرفتند به افراد مسن کمک کنند، درِ خانههای آنها بروند، خریدهای آنها را انجام بدهند. یا آنهایی که اجناسی را تهیه کردند، مجّانی به مردم دادند؛ دستکش مجانی، ماسک مجانی. بعضی به کسبهی مشکلدار کمک کردند؛ اجاره نگرفتند، طلبکاریهای خودشان را به تأخیر انداختند و از این قبیل خدماتی که انجام گرفت. اینها آن زیباییهایی است که در خلال حوادث سخت خودش را نشان میدهد؛ ملّت ایران، فضایل خودش را در این مجموعهها، در این کارهایی که من به اندکی از آنها اشاره کردم، نشان داد. من قلباً و صمیمانه از همهی آن کسانی که اشاره کردم و نام بردم تشکّر میکنم و مژده میدهم که پاداش الهی در انتظار آنها است؛ چه پاداش دنیوی و چه پاداش اخروی.
خب، این یک آزمون دشوار بود. آزمونهای سال ۹۸، آزمونهای دشواری بود امّا غلبهی بر دشواریها و عبور از دشواریها با روحیه، این خود موجب قدرتمند شدن یک ملّت است. یک ملّت با راحتطلبی و رفاهجوییِ محض نخواهد [توانست] به جایی برسد؛ مواجههی با مشکلات و حفظ روحیهی خود در مقابلهی با مشکلات و غلبهی بر مشکلات -که انشاءالله این غلبه را ملّت ایران کرده است و بعد از این هم خواهد کرد- است که به ملّتها اقتدار و اعتبار میدهد.
یک نکتهی دیگر هم البتّه در این حوادث هست -چه حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و امثال اینها، چه حوادث دستساز بیگانهها مثل تحریم و امثال اینها- که انسان را متوجّه ضعفهای خودش میکند؛ چه ضعفهای طبیعیِ خودمان، که انسان بداند جای مغرور شدن نیست، ما همه ضعیف هستیم، آسیبپذیر هستیم، و چه ضعفهایی که در مواجههی با حوادث، انسان به طور قهری دچار آن ضعفها میشود. ضعفهای خودمان را بشناسیم؛ انسان از غرور و از غفلت خارج بشود، متوجّه خدا بشود، از خدا کمک بخواهد. خابَ الوافِدونَ عَلیٰ غَیرِکَ وَ خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ اِلّا لَکَ وَ ضاعَ المُلِمّونَ اِلّا بِک؛(۲) این از دعاهای ماه رجب است. فقط به درِ خانهی خدا باید رفت؛ درِ خانهی «دیگری» برویم، ناامید برمیگردیم؛ دست به طرف «دیگری» غیر از خدا دراز کنیم، دستمان تُهی برخواهد گشت. همهی ابزارهای عالم وسایل الهی هستند، او مسبّبالاسباب است؛ با این اسباب باید کار کنیم، از این اسباب استفاده کنیم، امّا نتیجه و اثر را از خدای متعال بخواهیم. این هم یک نکته.
و اما سال ۹۹، که در حال شروع شدن است. اوّلاً از خدای متعال میخواهیم که این سال را سال پیروزیهای بزرگ قرار بدهد و به حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) که ناخدای این کشتی او است، عرض میکنیم که کشورِ خودش را به ساحل نجات برساند، مردم مؤمن ایران را حمایت کند، کمک کند. به ملّت ایران هم عرض میکنم همان طور که در طول این سالهای متمادی -نه فقط سال ۹۸- با حوادث گوناگون شجاعانه برخورد کردند، با روحیه برخورد کردند، بعد از این هم با روحیه و با امید برخورد کنند با همهی حوادث، و مطمئن باشند که تلخیها خواهد گذشت، و «اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا».(۳) قطعاً یُسر در انتظار ملّت ایران است؛ در این تردیدی نیست. اینکه حالا بعضی تصوّر کنند که در فلان نقطهی از تشکیلاتِ کشور کمکاری میشود، این را هم بنده تأیید نمیکنم. ما از نزدیک شاهد هستیم، میبینیم؛ همه مشغولند، همه مشغول کار و تلاشند، هر کس به قدر خودش؛ مجموعههای علمی و تحقیقی یک جور، فعّالان اجتماعی یک جور، مسئولان دولتی و قضائی یک جور، و انشاءالله خداوند متعال به همهی این تلاشها هم برکت خواهد داد و ملّت را از این گذرگاه، با عافیت و با سربلندی انشاءالله عبور خواهد داد.
و امّا شعار سال. سال ۹۸ را ما به عنوان سال «رونق تولید» معرّفی کردیم و من به ملّت عزیز ایران عرض میکنم از این شعار استقبال شد، در عمل؛ حالا در آغازِ کار، صاحبنظران استقبال کردند، گفتند تولید نقطهی اصلی است امّا در عمل هم استقبال شد. طبق گزارشهای موثّقی که در اختیار بنده هست، تولید کشور حرکتی پیدا کرد؛ برخی از کارخانههایی که راکد شده بودند و تعطیل شده بودند، به کار برگشتند؛ بعضی که زیر ظرفیّت کار میکردند، ظرفیّت خوبی پیدا کردند؛ شرکتهای دانشبنیان وارد میدان شدند؛ دستگاههای مختلف تلاش کردند و کار کردند، تولید حرکتی پیدا کرد، یک کاری انجام گرفت. مسئلهی پژوهش -که سرچشمهی تولید، پژوهش و تحقیق است- در کشور به طور جدّی در این سال انجام گرفت که ما نمونههایش را دیدیم. خب، این کارها شده است در کشور، این جور نیست که کار نشده باشد، لکن آنچه من میخواهم بگویم این است که این کاری که تا حالا شده شاید حتّی یکدهمِ آن چیزی که برای کشور احتیاج است نباشد. البتّه من «یکدهم» را از روی آمارِ دقیق نمیگویم، بلکه حدس میزنم «یکدهم»؛ یعنی شاید واقعاً ده برابرِ این، کار باید انجام بگیرد؛ چه کار تحقیقی، چه کار تولیدی، چه کارهای گوناگون از همین قبیل، تا رونق تولید در زندگی مردم اثر خودش را نشان بدهد. در سال ۹۸ تولید تکان خورد، حرکت کرد و راه افتاد تا یک حدودی، لکن اثری در زندگی مردم از آن محسوس نشد. ما بایستی تولید را به جایی برسانیم که در زندگیِ مردم اثر بگذارد. البتّه مسائل اقتصادی کشور مسائل متعدّدی است -مسئلهی اصلاحات بانکی، اصلاحات گمرکی، اصلاحات مالیاتی، بهبود فضای کسب و کار و از این قبیل- لکن نقش تولید یک نقش یگانه و بیهمتایی است. اگر ما بتوانیم تولید را راه بیندازیم و با توجّه به بازارِ وسیعِ خودِ کشور در داخل -اگر چه که تولید به فروش و به بازارهای خارجی احتیاج دارد، امّا ما هم ضمن اینکه میتوانیم با بازارهای خارجی ارتباط داشته باشیم، عمدهی بازار فروش ما داخل کشور است با این جمعیّت هشتاد میلیونی- اگر بشود تولید را انشاءالله حرکت بدهیم و پیش ببریم، مشکلات اقتصادی قطعاً تمام خواهد شد و این تحریمهایی که کردهاند به نفعِ ما تمام خواهد شد؛ تا الان البتّه ضررهایی داشته لکن سودهایی هم در کنارش وجود داشته؛ یعنی ما را وادار کرده به اینکه به فکر امکانات خودمان باشیم، به فکر تهیّهی لوازم زندگی و نیازهای کشور از طریق امکانات داخلی باشیم، که این برای ما خیلی مغتنم است و همین انشاءالله ادامه پیدا خواهد کرد. پس بنابراین، ما باز به تولید نیاز داریم.
سال گذشته گفتیم «رونق تولید»، امسال بنده عرض میکنم «جهش تولید»؛ امسال سالِ جهشِ تولید است. این شد شعار امسال؛ کسانی که دستاندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید انشاءالله جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم انشاءالله به وجود بیاورد. البتّه این احتیاج به برنامهریزی دارد؛ سازمان برنامه به نحوی، مجلس شورا و مرکز تحقیقاتش به نحوی، قوهی قضائیّه به نحوی -قوهی قضائیّه هم نقش دارد- مجموعههای دانشبنیان به نحوی. مجموعههای جوان و مبتکر بحمدالله در کشور زیادند و بنده در طول امسال -سال ۹۸- و سال قبل، با تعدادی از اینها نشستهای بسیار خوب و مفیدی داشتم، آنها را از نزدیک دیدم، حرفهایشان را از نزدیک شنفتم؛ جوانهای علاقهمند به کار و پای کار و پُرامید و پُرنیرو و پُرانگیزه و پُر استعداد و ابتکار. اینها بحمدالله هستند؛ اینها باید همه در برنامهریزیها شرکت کنند و این کار با برنامهریزی انشاءالله پیش برود.
امیدواریم که سال بر همهی شما مبارک باشد و عید سعید مبعث بر همهی شما مبارک باشد و انشاءالله مشمول توجّهات الهی قرار بگیرید و ملّت ایران به طور روزافزون به توجّهات و توسلات و معنویّاتِ خود بیفزاید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
کتاب هنر خوب زندگی کردن، اثری نوشته ی رولف دوبلی است که نخستین بار در سال 2017 انتشار یافت. چگونه باید زندگی کنیم؟ چه چیزی یک زندگی خوب را می سازد؟ نقش سرنوشت چیست؟ هر نسل از انسان ها، دوباره و دوباره این سوالات را مطرح می کند و جواب ها نیز همیشه به نوعی ناامیدکننده به نظر می رسند. اما چرا این گونه است؟ چون ما همیشه دنبال یک قاعده ی خاص، یک قانون و یک راه حل ثابت هستیم در حالی که چنین راه ثابتی وجود ندارد. رولف دوبلی، پیدا کردن میانبری برای رسیدن به خوشبختی را مأموریت زندگی خود قرار داده و با تحلیل آرای اندیشمندان برجسته و آخرین یافته ها در علم خوشبختی، بهترین میانبرها را برای رسیدن به رضایت در زندگی، در این کتاب جذاب ارائه کرده است. در این اثر دگرگون کننده، پنجاه و دو ترفند ساده اما کاربردی برای خوشحالی وجود دارد که بدون تردید، در زندگی همه ی ما اثرگذار خواهند بود.
کتاب خشم و هیاهو اثری از ویلیام فاکنر، نویسنده آمریکایی است و به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را در میان آثار فاکنر به خود اختصاص داده است. فاکنر در سال ۱۹۴۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
در توصیف آثار فاکنر که جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد نوشتهاند:
به خاطر سهم منحصر بفرد، قدرتمند و هنرمندانه او در رمان مدرن آمریکایی.
در قسمتی از پشت جلد کتاب خشم و هیاهو آمده است:
فاکنر فقط داستان سرایی نمیکرد، بلکه زندگی را به تصویر میکشید و فلسفهای را مطرح میکرد. او همچون بافتشناسِ زندگی به کشورش مینگریست، آن را جسمی زنده میانگاشت و برای آزمایش و تشخیص بیماری، از آن تکه برداری میکرد.
در ابتدای کتاب خشم و هیاهو خطابه فاکنر به مناسبت قبول جایزه نوبل نیز آمده است. در قسمتی از این خطابه میخوانیم:
ماهی در آب زندگی خودنوشتهی ماریو بارگاس یوسا، نویسندهی مشهور و نوبلیست پروی است. خواندن این کتاب تجربهای جذاب برای طرفداران یوسا خواهد بود. خاطرات و تجربیات یوسا در این کتاب به زبان شیرین خودش نقل میشوند و خواندن کتاب به مثابه این است که نزد یوسا نشستهاید و شنوای خاطرات او از زبان خودش هستید. غصهها و مشکلات زندگی او به عنوان یک کودک قلب شما را به درد میآورد و ایستادگی و تلاش چشمگیر او برای رسیدن به اهدافش شما را غرق در خوشنودی خواهد کرد. ماهی در آب با ترجمه خجسته کیهان توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است. کتاب ماهی در آب در دو بخش نوشته شده است؛ بخش اول از کودکی یوسا آغاز میشود و سالهای نوجوانی و جوانی در پی آن میآیند، این بخش با شروع حرفه نویسندگی در زندگی یوسا به پایان میرسد. بخش دوم شرح فعالیتهای سیاسی اخیر او در کشورش پرو است و شکست او در انتخابات ریاست جمهوری و همچنین کمپینهای انتخاباتی و جبههی مخالف آلن گارسیا، ریاست جمهوری وقت پرو. کتاب در اصل در ۲۰ فصل ارائه شده است و یوسا برای هر فصل عنوانی خلاقانه برگزیده است و در آن فصل به شرح مسائل مربوط به آن عنوان پرداخته است. اگرچه در نسخه فارسی، کتاب تنها ۱۱ فصل دارد و اکثر فصلهای مربوط به سیاست از آن حذف شده است.
ماریو بارگاس یوسا در خانوادهای نامتعارف به دنیا میاید، مادری که عاشق جوانی بدخلق، بیمسئولیت ولی زیبارو شده است و آن جوان، پدری که در بدو تولدش او و مادر را رها میکند تا آنها در خانهی مادری ماریو با حضور پدربزرگ، مادربزرگ، خاله و داییهایی که بیشترین تأثیر را بر او داشتند بزرگ شود. ماریو تا ۱۱ سالگی پدر خود را مرده میپنداشته و توصیف روزی که میفهمد او زنده است و اولین ملاقات با او بسیار تأثیرگذار است. پس از دیدار با پدر زندگی او و مادرش وارد فاز جدیدی میشود. کشمکشهای فراوانی که مادر و پدر در زندگی مشترک دارند ماریو را بینصیب نمیگذارد و همیشه سایه سنگین پدر را بر زندگی خود احساس کرده است. ماریو بارگاس یوسا اذعان دارد که کاندیداتوری برای ریاست جمهوری در قامت یک رماننویس نمیگنجد، اما چیزی که او را بر آن داشت تا دست به این اقدام بزند میل به وطندوستی و تلاش برای نجات پرو از فقر، فساد، تورم و سایر بلاهایی است که به عقیده او توسط دولت به مردم اعمال شده است. چندی پس از شکست در انتخابات او در کتاب ماهی در آب بیان میکند که پرو بیش از آن در منجلاب گرفتار شده است که او یارای نجاتش را داشته باشد و تصویر پرو دیگر ذرهای با رویاهای او انطباق ندارد. یوسا همچنین میگوید همیشه خود را جهانوطن پنداشته است و سعی کرده به سرزمینی که در آن به دنیا آمده تعصب کورکورانه نداشته باشد اما در هر گوشه از جهان که بوده است اخبار بخت بد پرو و مردمش او را عمیقا رنجانده است.