اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام، در دست بی کران علی(ع)
حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.
سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک باد.
به همت محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور؛
پویش ادبی اقتراح ماسک راه اندازی شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، پویش ادبی اقتراح ماسک به همت محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و با هدف ترویج فرهنگ استفاده از ماسک برای حمایت از کادر درمان و کمک به قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا، راه اندازی شد.
محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور از شاعران و اهالی ادب سراسر کشور دعوت میکند با اقتراح و سرایش تک بیت با کلید واژۀ «ماسک» در بسیج همگانی برای رعایت توصیههای بهداشتی در مقابله با کرونا همراه شوند.
شاعران میتوانند برای اثرگذاری بیشتر، ابیات را به زبان طنز (طنز عفیف) بسرایند، از ابیات معروف بزرگان ادب فارسی بهرهمند شوند و در نهایت شعر خود را با هشتگ #اقتراح_ماسک منتشر کنند.
کمی دیرتر
نوشته سید مهدی شجاعی
انتشارات نیستان
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی است متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز می شود، جشن نیمهشعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سردادهاند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا می کند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل می رسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمی کنند که می گفتند. رمان در فضایی مکاشفهگونه و بیزمان پیش می رود و مواجه همه آدمها را میبینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا»ی جوان. شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدمها را با بهانههایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی می کند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمی کند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان می گذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفتهای انتظار را با شخصیتهای قصهاش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر می کشد و نشانش می دهد… انسانهای مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته.
سومین مرحله بازگشایی کتابخانه های عمومی، با رعایت دستورالعملهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و هماهنگی با ستاد مبارزه با کرونا و همچنین شرایط جدید حضور و استفاده مراجعان، کتابخانههای عمومی سراسر کشور از ابتدای تیر ماه بازگشایی خواهد شد.
با توجه به دستورالعملهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و هماهنگی با ستاد مبارزه با کرونا، در سومین مرحله از بازگشایی کتابخانه ها، اعضاء و مراجعان میتوانند از روز یکشنبه یکم تیر ماه سال جاری به کتابخانههای عمومی سراسر کشور مراجعه کنند.
بر این اساس و با تأکید بر استفاده از ماسک، رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و اجرای دستورالعملهای بهداشتی ستاد ملی کرونا، فضاها و بخشهای مختلف کتابخانه تغییر خواهد یافت، بخش مخزن کتابخانه به صورت بسته اداره خواهد شد و سالنهای مطالعه در کتابخانههای عمومی با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و تغییر در چیدمان میز و صندلیهای مطالعه فعال خواهند بود.
همچنین استفاده اعضا از سالن های مطالعه با رعایت نوبت امکان پذیر است و اجرای برنامههای فرهنگی به شکل حضوری (جمع خوانی، نقد کتاب، کتابخوان و ...) تا اطلاع ثانوی ممنوع خواهد بود. بر این اساس کتابخانههای عمومی این نوع برنامههای ترویجی و فرهنگی را در فضای مجازی اجرا خواهند کرد.
لازم به ذکر است که افزایش خودکار زمان عضویت اعضا، به مدت ۴ ماه انجام شده است و بازه زمانی امانت منابع به یک ماه افزایش می یابد و بابت دیرکرد منابع به امانت رفته نیز جریمه ای دریافت نخواهد شد.
همچنین حضور اعضای کودک در این مرحله امکان پذیر نیست، ولی والدین می توانند کتاب های مورد نیاز فرزندان خود را امانت بگیرند و بخش نابینایان و ناشنوایان نیز کماکان تعطیل خواهد بود.
گفتنی است تا پیش از این کتابخانه های عمومی کشور طی دو مرحله بدون حضور اعضاء بازگشایی شد.
در مرحله اول بازگشایی و بر اساس بخشنامه ای کتابخانههای عمومی سراسر کشور بعد از حدود ۳ ماه تعطیلی اضطراری با رعایت ضوابط و دستورالعمل های بهداشتی، از ۲۹ اردیبهشت ماه آغاز به کار کردند.
در مرحله دوم نیز کتابداران طی بخشنامه دیگری به آماده سازی بخش های مختلف و ایجاد تغییرات مورد نظر برای بازگشایی جهت حضور اعضاء پرداختند
شهید مصطفی چمران
تولد: ۱۸ اسفند ۱۳۱۱
ورود به لبنان : ۱۹۷۱م / ۱۳۵۰
بازگشت به ایران : ۱۳۵۷
شهادت :۳۱ خرداد ۱۳۶۰
شهید چمران: وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود.
من دنیا را طلاق دادم.
خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند.
مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواستههای عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد.
روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و از همه چیز خود گذشتم.
از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد.
شهید دکتر مصطفی چمران
آخرین دست نوشته شهید چمران دقایقی قبل از شهادت، داخل ماشین و در حال رفتن به سوی دهلاویه نوشته شد. این دستنوشته بعد از شهادت از جیب پیراهنش بیرون آورده شد درحالی که خون آلود بود :
« ای حیات ! با تو وداع می کنم ، با همه مظاهر و جبروتت . ای پاهای من ! می دانم که فداکارید ، و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آیید ؛
اما من آرزویی بزرگتر دارم . به قدرت آهنینم محکم باشید. این پیکر کوچک ؛ ولی سنگین از آرزوها و نقشه ها و امیدها و مسئولیت ها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید . دراین لحظات آخر عمر ، آبروی مرا حفظ کنید .
شما سالهای دراز به من خدمت ها کرده اید .
از شما آرزو می کنم که این آخرین لحظه را به بهترین وجه ، ادا کنید
ای دست های من ! قوی و دقیق باشید.
ای چشمان من ! تیزبین باشید .
ای قلب من ! این لحظات آخرین را تحمل کن .
به شما قول می دهم که پس از چند لحظه همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید.
من چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم ؛ آرامشی ابدی . چه ، این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم ، لحظات لقای پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.»
شهید چمران: خدا که میبیند!
یادم هست اولین عید بعد از ازدواجمان که لبنانی ها رسم دارند و دور هم جمع می شوند، مصطفی مؤسسه ماند ، نیامد خانه ی پدرم. آن شب از او پرسیدم : “دوست دارم بدانم چرا نیامدی؟ ” مصطفی گفت : “الان عید است. خیلی از بچه ها رفتن پیش خانواده هایشان اینها که رفته اند ، وقتی برگردند برای این دویست سیصد نفری که در مدرسه مانده اند تعریف می کنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچه ها ناهار بخورم، سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند .” گفتم : ” خب چرا چرا مامان برایتان غذا فرستاد ، نخوردید؟ نان و پنیر و چای خوردید. ” گفت : “این غذای مدرسه نیست. ” گفتم: “شما دیر آمدید بچه ها نمی دیدند شما چی خورده اید . ” اشکش جاری شد گفت: ” خدا که می بیند.”
برگرفته از زبان همسر شهید چمران خانم غاده جابر
روح بلند و آسمانی اش قرین رحمت واسعه ی الهی باد…
همکار گرامی سرکار خانم جلال زاده :
غم غریبی است
اراده الهی چنان تقدیر یافت که آن عزیز از دست رفته
سر بر درگاه جانان نهد
غم جانسوزی است اما، تسلیم تقدیر او باید بود
خبر درگذشت والده گرامی
موجب تأسف و تألم خاطر گردید
ضمن عرض تسلیت
برای آن مرحومه مغفوره رحمت و آمرزش الهی
و برای شما و خانواده گرامیتان صبر و طول عمر مسئلت داریم.
عنوان کتاب: یک سیب شیرین
شاعر: غلامرضا بکتاش
نـاشـر: سورۀ مهر
تعداد صفحات: ۲۳۰
شعرخوانی یکی از مؤثرترین روشهای آموزش مفاهیم، کلمات و زبان به کودکان است که میتوان از این روش بهعنوان ابزاری مناسب و نشاطبخش در کنار سایر شیوههای تربیتی و آموزشی بهره جست.
شعر کودک، علاوه بر اینکه باید جنبۀ سرگرمی و نشاطبخشی داشته باشند، لازم است با گروه سنّی، نیازهای عاطفی و وضعیت فرهنگی و اجتماعی محیطی که کودک در آن رشد میکند، متناسب و همخوان باشد.
«یک سیب شیرین» مجموعۀ اشعار غلامرضا بکتاش برای کودکان گروه سنّی «الف» و «ب» است که در قالب ۱۳ قطعه شعر کودکانه منتشر شده است؛ اشعاری که با خواندن هر یک، لبخند بر لبان کودکان و والدین شان میشکفد. این شعرها دارای نکات آموزشی ارزندهای با موضوع عشق به پدر و مادر و خانواده، دوستی و مهرورزی و ترسیم دنیای کودکانه هستند.
از خودم سؤال میکنم
شاعر: حامد محقق
انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تعداد صفحات: ۳۹
شاعر از خودش سؤال میکند، به این امید که پاسخ را در خود بیابد...
راستی دلیل دلتنگیهای او چیست؟
او با درختها و گلها به گفتگو مینشیند، بر سر غنچهها و گلها دست نوازش میکشد و با نسیم مهربانی، ترانۀ رویش و بالیدن را در گوش جوانهها نجوا میکند.
در شعر «زنگ بیمعلمی» شاعر کلاس درس را به وسعت بیانتهای طبیعت میبرد و از آنجا لبخند و تازگی را میآفریند. او پایش را از علوم و ریاضیات فراتر میگذارد، از سرسختی اعداد و تحکم قوانین جمع و ضرب رها میشود و با جادوی خیال پرندهای میشود بر روی یک درخت، آزاد و رها...
در شعر «اسیر شهر» دلتنگیهای شاعر با زبانی ساده و زلال بیان میشود. او خود را اسیر شهر میداند و هنوز با خاطرات روستایی پدربزرگ و پیوندش با گل و درخت زندگی میکند.
در شعر «باد» از این کتاب میخوانیم:
باد
غنچه را که دید
دست روی شانهاش کشید و گفت:
غنچۀ عزیز!
تا به حال
خندۀ تو را کسی ندیده است
صبح شد
بلند شو، کمی بخند
وقت آن رسیده است...
«از خودم سؤال میکنم» دفتر شعری است شامل 19 قطعه شعر نیمایی از شاعر جوان و خوش ذوق کشورمان حامد محقق. این شعرها برای گروه سنی نوجوان است که نرجسالسادات محمدی آن را تصویرگری کرده است. تصاویر زیبایی که به خیالانگیزی شعرهای شاعر پیوند میخورد و ترکیبی هماهنگ و منسجم میآفریند. این کتاب از مجموعه «شعر نوجوان امروز» و از سوی کانون پرورش فکری کودکان نوجوانان منتشر شده است.
سلام، روباه قرمز
نویسنده: اریک کارل
مترجم: مهشید مجتهدزاده
انتشارات: قو
تعداد صفحات: ۲۴
به تصاویر با دقّت نگاه کن، شما انتظار دارید با چه رنگهایی روبهرو شوید؟
مگر میشود رنگ سبز را قرمز، نارنجی را آبی یا بنفش را زرد ببینیم؟ البته که میشود! فقط کافی است کمی دقّت و صبر داشته باشیم؛ این جادوی رنگهاست...
این کتاب با نظر به نظریۀ رنگهای گوته، شاعر، نویسنده، داستان نویس و فیلسوف معروف آلمانی نوشته شده است. آشنایی با چرخۀ رنگ گوته و شناخت رنگهای مکمل میتواند در فهم درست جهان رنگارنگ پیرامون و لذّت از آن اثر چشمگیری داشته باشد.
قورباغه کوچولو میخواهد برای جشن تولدش دوستانش را دعوت کند. روباه قرمز، پروانه بنفش، گربه نارنجی، مار سبز، ماهی آبی و سگ سیاهوسفید همگی دوستان او هستند که به مهمانی دعوت شدهاند. ولی وقتیکه مهمانها از راه میرسند مامان قورباغه حسابی گیج میشود. روباهِ قرمز، سبز، پروانه بنفش، زرد، گربه نارنجی، آبی و رنگ بقیه دوستان قورباغه کوچولو هم متفاوت است. قورباغه کوچولو به مادرش میگوید: «مامان معلوم میشود به اندازۀ کافی به آنها نگاه نکردی!»
«سلام روباه قرمز» تلاش دارد با زبانی ساده و شیوهای کاربردی، ملموس و تصویری مفهوم رنگهای مکمل را به کودکان بیاموزد. نویسنده در این کتاب علمیتخیلی از کودکان دعوت میکند تا رنگهای مکمل را کشف کنند و همزمان از داستان قورباغه کوچولو و دوستان رنگارنگش هم لذّت ببرند.
این کتاب به خوانندگانش اجازه میدهد به رمز و راز دنیای رنگها پی ببرند؛ گرچه بهرهگیری از جادوی خیره شدن به رنگها نیز کمکحال نویسنده در جذابیتبخشی و باورپذیری نظریة مطرحشده در این کتاب است.