وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

«تن‌تن و سندباد» /نوشته محمد میرکیانی و تصویرگری محمدحسین صلواتیان / انتشارات قدیانی / ۱۶۰ صفحه

سرنوشت و داستان‌های شخصیت‌های کارتونی همیشه برای کودکان و نوجوانان جذاب بوده‌اند. این بار و در قالب این کتاب، تَن‌تَن است که در ادامه‌ ماجراجویی‌هایش با همراهی دوستان همیشگی‌ خود؛ میلو، کاپیتان هادوک و پروفسور تورنسل به سفری دیگر می‌رود. آن‌ها پس از سفر به نقاط مختلف جهان و خلق داستان‌های گوناگون به عنوان جهانگرد، میهمان مردم شرق می‌شوند. اما پس از مدتی مشخص می‌شود هدف آن‌ها یافتن افسانه‌های شرق و غلبه بر آن‌ها است. تن‌تن و دوستانش به هر نقشه و وسیله‌ای می‌خواهند در این داستان جدید پیروز شوند، اما در این میان سندباد با همراهی افسانه‌های شرقی به مقابله با مهاجمان برمی‌خیزد. تن‌تن که خود را در حال شکست می‌بیند به ناچار مجبور می‌شود تا از دیگر قهرمان‌های غربی کمک بخواهد و پای افسانه‌هایی مثل سوپرمن، تارزان و کینگ‌کنگ نیز به داستان باز می‌شود. باقی داستان نیز آنقدر پر افت و خیز و جذاب است که نمی گذارد خواننده کتاب را تا انتها بر زمین بگذارد.

تن‌تن و سندباد را می‌توان یک اثر ویژه در حوزه‌ ادبیات نوجوان به‌شمار آورد. با اینکه کتاب در سال ۱۳۷۰ به نگارش درآمده اما داستان آن همچنان برای خواننده کودک و نوجوان امروزی بسیار گیرا، خواندنی و آموزنده است.

در متن رونمایی شده تقریظی که از مقام معظم رهبری در مورد این کتاب در مردادماه سال گذشه منتشر شد، آمده است: «من هم همین قصه را همیشه تعریف می‌کردم! حیف که خیلی‌ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن‌تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخۀ این کتاب را به همۀ بچه‌ها بدهم...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۳

«داستان دو شهر» / نوشته چارلز دیکنز / ترجمه مهرداد نبیلی / انتشارات فرزان روز / ۴۸۲ صفحه

همه ما چارلز دیکنز را با رمان‌های معروف «اولیور تویست»، «آرزوهای بزرگ» و یا حتی «دیوید کاپرفیلد» به یاد داریم. با این حال «داستان دو شهر» را نیز بدون تردید باید یکی از رمان‌های مهم و تأثیرگذار این نویسنده انگلیسی بدانیم؛ چه آنکه بسیاری معتقدند «داستان دو شهر» بهترین رمان چارلز دیکنز است. رمانی که با فروش ۲۰۰ میلیون نسخه در جهان، به همراه کتاب شازده کوچولو، جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های تک‌جلدی جهان در تمام دوران‌ها است.

اگر پیش از این خواننده یکی از رمان‌های دیکنز بوده‌اید، باید بدانید که این رمان از بسیاری جهات با سایر رمان‌های دیگر او متفاوت است. ماجرای این کتاب در زمان گذشته و بخشی از آن در کشوری دیگر (فرانسه) رخ می‌دهد؛ از دیگر رمان‌های این نویسنده کوتاه‌تر است و از مبالغه‌ها و اغراق‌های معروف دیکنز در آن خبری نیست؛ به علاوه فضایی غم‌انگیز دارد و طنز و بذله‌گویی در آن زیاد نیست. با این حال مثل تمام آثار دیکنز از خفقان و خشونتی که زیر پوست جامعه جریان دارد نیز مایه‌های فراوانی گرفته است.

یکی دیگر از تفاوت‌هایی که این کتاب را در میان آثار دیکنز شاخص و متمایز کرده؛ تعلق داشتن آن به دوره‌ای از تغییرات در زندگی اوست. دیکنز کمی پیش از آن که این رمان به صورت پاورقی در یک مجله‌ منتشر شود از همسرش جدا شده و ناشر کتاب‌هایش را هم عوض می‌کند. شاید بتوان گفت انقلاب و تحول بزرگی که تمام شخصیت‌های این کتاب را در برگرفته؛ در واقع بازتاب دگرگونی زندگی شخصی نویسنده است.

شخصیت‌های این داستان نه از طریق گفت و گو بلکه در جریان داستان شکل می‌گیرند. دیکنز نیز از نتیجه کارش راضی بوده است. او پس از اتمام نگارش این کتاب به ویلکی کالینز (نویسنده، نمایشنامه‌نویس و دوست دیکنز) می‌گوید: «در تمام مدتی که این رمان را می‌نوشتم بسیار هیجان‌زده و متأثر بودم. خدا می‌داند که تمام تلاشم را کرده‌ام.» شاید همین حرف دیکنز بهترین دلیلی باشد که هر علاقه‌مند به کتاب را وادار به خواندن بهترین اثر این نویسنده بزرگ کند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۳

«قلندر و قلعه» / نوشته سید یحیی یثربی / نشر قو / ۳۲۹ صفحه

شیخ‌ شهاب‌الدین سهروردی برای ما ایرانی‌ها آنقدر آشناست که بعید است نامش را بارها در مقاطع مختلف زندگی نشنیده باشیم. اگر جزو آن دسته از کسانی هستید که همیشه علاقه‌مند بودید از این چهره سرشناس فلسفه چیزی بیشتر از آنچه شنیده‌اید یا در جستجوهای ساده اینترنتی دیده‌اید بدانید؛ «قلندر و قلعه» بهترین پیشنهاد برای شماست.

کتاب نه تنها روایتی رمان‌گونه و در برخی فرازها کمی آمیخته به تخیل از زندگی سهروردی است بلکه دفتری کوتاه و ساده برای معرفی اندیشه‌های شیخ اشراق آن هم با روایتی روان و پرکشش از زندگی اوست.

نویسنده در این کتاب به نحوۀ شکل‌گیری ذهنیت شیخ شهاب‌الدین از کودکی و تأثیرپذیری‌ او از معلمان و استادانش پرداخته است. در فرازی خواندنی از این کتاب و بخشی که روایتگر وداع سیندخت با او است، این دختر زرتشتی خطاب به سهرودی چنین می‌گوید: «تو می‌روی، من نیز در آستانه پروازم. جان من از تنم جدا می‌شود. پرواز می‌کنم. من ازدواج نکرده‌ام و نخواهم کرد. فرصتم کم بود. کوشیدم که بال‌هایم زود برآیند و رشد کنند. من در هوای عالم دیگری پرواز خواهم داشت. من پیش از مرگ خواهم مرد و چند سالی پس از آن با مرگ طبیعی، این تن خاکی را به خاک خواهم سپرد. من پیش از فتنه بزرگی که این سرزمین عزیز را به خون و آتش بکشد می‌میرم. اما تو! من درون تو شعله فروزانی می‌بینم! دل تو یک آتشکده است. تو راه خوبی در پیش داری. تو بزرگی! تو اهل پروازی! بعد از این همیشه همدیگر را خواهیم دید.»

خلاصه آنکه «قلندر و قلعه» داستانی خواندنی از زندگی شیخ شهاب‌الدین سهروردی که با فلسفه، عشق، غم و شادی وصال درهم تنیده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۱

«پایی که جا ماند» / نوشته سیدناصر حسینی / انتشارات سوره مهر / ۸۰۸ صفحه

مخفی‌کردن یادداشت‌های نوشته‌شده بر روی کاغذ سیگار در داخل یک عصا، در نگاه اول به فیلم‌های ماجراجویانه و پر افت و خیزی می‌ماند که بیننده را تا انتهای داستان میخکوب می‌کند، اما این یادداشت‌های پنهان شده در درون عصا خاطرات ۸۱۱ روز اسارت سید ناصر حسینی‌پور از زندان‌های مخفی عراق هستند؛ یادداشت‌های روزانه‌ای که از ۳ تیر ۱۳۶۷ آغاز می‌شوند و تا ۲۲ شهریور ۱۳۶۹ ادامه می‌یابند و اشک‌ها و لبخندهای اسرای ایرانی در عراق را روایت می‌کند.

یکی از نکات جالب در مورد این کتاب، تقدیم کردن آن به ولید فرحان؛ شکنجه‌گری که از هیچ فرصتی برای آزار و اذیت نویسنده دریغ نکرده، است. کسی که او را مجبور به دویدن بر روی یک پا می‌کند، او را مجبور به ساعت‌ها خیره شدن به آفتاب می‌کند و برای بیرون کشیدن اطلاعات از او با کابل به جان او می‌افتد.

اگر می‌خواهید از شرح بسیاری از اعمال و رفتار نظامیان عراقی با اسرای ایرانی و همچنین روایت‌های دسته اولی از زوایای زندگی اسرا در کمپ‌های عراقی آگاه شوید؛ خواندن کتاب «پایی که جا ماند» بهترین پیشنهاد برای شما خواهد بود.

مقام معظم رهبری نیز در شهریورماه سال ۱۳۹۱ در تقریظی که بر این کتاب نگاشتند؛ بیان داشتند: «تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما را در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آنچنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می گذارد و او را مبهوت می کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر غم و خشم و نفرت… درود و سلام به خانواده‌های مجاهد و مقاوم حسینی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۷

اطلاعیه



بخش کودک کتابخانه کفعمی برگزار میکند:
جلسه قصه گویی
زمان : دوشنبه دوم مرداد ساعت 17
مکان : بخش کودک کتابخانه آیت الله کفعمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۰

Image result for ‫شهادت امام جعفر صادق‬‎

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۴:۲۶

Image result for ‫غفلت از یار گرفتن شدن هم دارد‬‎
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
 
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد

عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد

همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد

ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد

آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد

از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد

نکند منتظر مردن مایی آقا ؟!
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد

ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم
عفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

علی اکبر لطیفیان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۰۸:۱۰

۱) احساس میکنیم سرعت خواندن ما بسیار کند است و پیشرفت خوبی نداریم.

۲) مطالعه کتابها را آغاز میکنیم اما آنها را به پایان نمیبریم.

۳) در زمان مطالعه کردن، نمیتوانیم به شکل کامل و مناسب، تمرکز داشته باشیم.

۴) کتابخوانی برای ما خسته کننده است.

۵) حوصله متن های طولانی را نداریم.

۶) کتابخوانی و مطالعه در کوتاه مدت برای بسیاری از ما، لذت ایجاد نمیکند.

۷) بسیاری از کتابهایی که میخوانیم به «توصیه» یا «تحمیل» دیگران تعیین شده است.

۸) خواندن یک کتاب به تنهایی (و بدون مشارکت دیگران) کاری است که حوصله بسیار میخواهد که از حد توان بسیاری از ما خارج است.

۹) در لحظاتی که تصمیم به مطالعه و کتابخوانی میگیریم، کتاب مناسبی در اختیار ما یا در ذهن ما وجود ندارد.

در مورد هر یک از این نکات، موارد زیر را در نظر بگیرید:

۱) کلاسهای تندخوانی در سراسر جهان، به شرکت کنندگان خود این وعده را میدهند که میتوانند سریع تر و بهتر بخوانند. این حرف تا حد زیادی درست است. ما چشم های خود را به شیوه درست روی متن حرکت نمیدهیم. گاه یک جمله یا پاراگراف را چند بار میخوانیم و …

اما در کنار رفع این ایرادها، واقعیت این است که یادگیری تکنیکهای تندتر خواندن الزاماً مزیتی ایجاد نمیکند. شاید برای خواندن رمان یا روزنامه ها، تندخوانی مفید باشد، اما در مورد کتابهای آموزشی چنین  نیست. بسیاری از کتابها را باید مثل آب، جرعه جرعه نوشید تا اثر آن مشخص و محسوس باشد. ضمن اینکه #یادگیری، اساساً برقراری ارتباط بین آموخته های جدید و دانسته های قبلی است و کسی که شتابزده کتاب میخواند، ممکن است کتاب را به شکل کامل بخواند و بفهمد، اما الزاماً کتاب را «یاد» نمیگیرد.

کتابخوانی

۲) هیچ دلیلی وجود ندارد که کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید. کمال گرا نباشید. ممکن است چند  کتاب را ببینید و بگیرید و بخوانید و در نیمه راه رها کنید. ایراد از شما نیست. بلکه شاید کتاب مناسب و جذاب را پیدا نکرده اید. مطمئن باشید پس از مدتی که سلیقه کتابخوانی خود را بهتر بشناسید، این نوع کتابهای نصفه و نیمه، سهم کمتری را به خود اختصاص خواهند داد.

کتابخوانی

۳) خیلی بدیهی به نظر میرسد. اما مهم است که قبل از شروع به خواندن کتاب، اینترنت و موبایل و تلویزیون از شما دور باشد. تماسهای مهم را قبل از کتابخوانی بگیرید. ایمیل های مهم را قبلاً چک کنید.  وبگردی ها را انجام دهید و آنگاه، به سراغ مطالعه بروید.

۴) ترجیحاً مکان مشخصی را برای مطالعه در منزل یا محل کار در نظر بگیرید. مطالعه باید لذت بخش  ترین فعالیت ما باشد. برای مطالعه، لازم نیست شرایط «حبس در سلول انفرادی» را ایجاد کنید. بهتر است قبل از شروع به مطالعه، در کنار خود، چای یا هر نوشیدنی یا خوراکی دیگری را که مورد علاقه تان است، قرار دهید، تا در ذهن شما، لحظات کتابخوانی با خاطره های خوب ثبت شود. فراموش نکنید که ما هم مانند هر موجود دیگری، به سادگی شرطی میشویم!

کتابخوانی

۵) متأسفانه این ویژگی عصر ما و نسل ماست که به متنهای کوتاه و مینیمالیستی (به معنای عام آن نه به معنای ادبی آن) علاقمند هستیم. فیس بوک و توییتر و … ما را عادت داده اند که متن های کوتاه بخوانیم. جملات طولانی در فیس بوک، عموماً لایک نمیشوند و به اشتراک گذاشته نمیشوند. اما واقعیت این است که جملات کوتاه، ممکن است به صورت لحظه ای احساس خوب ایجاد کنند یا الهام بخش باشند، اما هرگز اثر یک متن طولانی را ندارند. برای ترویج عادت مطالعه، لازم است از فضاهای مینیمال  کمی فاصله بگیریم. نه اینکه فیس بوک و توییتر و … را ترک کنیم. اما به خاطر داشته باشیم که عادت دائمی به خواندن متن های کوتاه، حوصله ما را در مطالعه متن های طولانی کاهش میدهند.

۶) یکی از لذتهایی که بسیاری از کتابخوان ها تجربه کرده اند، صحبت با دیگران در خصوص کتابهایی است که خوانده اند. این فرصت را از دست ندهید. اگر فرصت محدودی دارید و نمی‌توانید با دیگران،  بنشینید و سر حوصله صحبت کنید، شاید راه اندازی یک وبلاگ ایده خوبی باشد. میتوانید پس از مطالعه هر کتاب، خلاصه کتاب یا نظرات خود را آنجا بنویسید. راه اندازی وبلاگ با استفاده از سرویسهایی مثل پرشین بلاگ یا بلاگ فا یا …، کار دشواری نیست.

۷) استفاده از نظر دیگران در کتاب خواندن خیلی خوب است. اما همیشه به یاد داشته باشیم که سلیقه انسانها در خواندن کتاب متفاوت است. هیچ ایرادی ندارد اگر شخصی که او را بسیار قبول دارم، کتابی را  توصیه کند و من پس از خواندن چند صفحه، احساس کنم که آن کتاب، کتاب من نیست. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، می آموزیم که مطالبی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند. دقت کنیم که در ادامه زندگی، این عادت ناپسند را ادامه ندهیم…

کتابخوانی

۸) اگر میتوانید، با دوستان خود به صورت هماهنگ، یک کتاب مشخص را بخوانید و در مورد آن بحث  کنید.

۹) اکثر کتابخوان های حرفه ای، لیستی از کتابهای خوب را در دفتر یادداشت یا تلفن همراه خود دارند و  هر جا نامی از کتابی میشنوند، آنجا یادداشت میکنند تا در زمانی که فرصتی برای خرید کتاب یا مطالعه دست میدهد، «دست خالی» نباشند. شاید مراجعه به فهرست #معرفی کتاب در متمم نقطه شروع خوبی باشد.

بسیاری از افراد کتابخوان، در یک ویژگی مشترک هستند. این افراد، به جای اینکه مقید باشند در ساعات خاصی از روز، جایی ببنشینند و کتاب بخوانند، همیشه همراه خود یک کتاب دارند تا در کوتاه ترین  فرصتها، به خواندن آن بپردازند. شاید رها کردن بسیاری از لذتها و تفریحات و خواندن کتاب در یک ساعت مشخص در منزل یا محل کار، سخت و دشوار باشد، اما مطالعه کردن در زمانی که در مترو یا در یک سازمان بزرگ، به انتظار گذشت زمان نشسته ایم ساده تر و جذاب تر است.

بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی میکند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» ماست.

در پایان، پیشنهاد میشود خود را به خواندن کتابهای دیجیتال عادت ندهید. برای کسانی که عادت  کتابخوانی دارند، کتاب دیجیتال یا مکتوب (هاردکپی) تفاوتی ندارد. اما برای کسانی که به تازگی خود را به کتابخوانی عادت میدهند، لمس کردن برگه های کاغذ، خط کشیدن زیر نوشته ها، دیدن نشانه میانه کتاب که مشخص میکند بخشی از کتاب خوانده شده، باز شدن شیرازه کتاب و جدا شدن برگه های آن (ناشی از بارها مرور یک کتاب)، همه و همه میتوانند احساس خوب ایجاد کنند. احساسی که ما را به خواندن کتابهای بیشتر ترغیب میکند…

پی نوشت: اگر حوصله کرده اید و متن را تا پایان خوانده اید، معلوم می شود که از هم اکنون، یک  خواننده حرفه ای با حوصله هستید که میتوانید هر متن کم خاصیتی را هم بخوانید. به شما تبریک میگویم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۷:۵۰


Image result for ‫متنهای جالب برای وبلاگ کتابخانه‬‎

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۹:۰۳

نورسیده های 22

بیست و دومین مجموعه نورسیده‌ها با ۷۰ عنوان کتاب در موضوعات مختلف راهی کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور شد.

برای دریافت نورسیده های ۲۲ اینجــــــا را کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۸:۳۲

ردیف

عنوان

1

آواهای ایرانی

2

تفسیر آفتاب (2 جلد)

3

جنبش معاصر زنان در مصر

4

جهان دایره گون

5

دانشنامه پرندگان

6

دانشنامه زیست فناوری و ژنتیک (2 جلد)

7

سیاست نامه های قاجاری (4 جلد)

8

فرهنگ توصیفی پژوهش

9

قتیل العبره

10

مجموعه  آثار استاد مطهری

11

مقدمه ای بر علم سیاست

12

هفت خفتگان اصحاب کهف

13

یادداشتهای استاد مطهری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۰

سخت آشفته و غمگین بودم…
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم…
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !

اولی کامل بود،

دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم…

سومی می لرزید…
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود…
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید…
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
” به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند”
” ما نوشتیم آقا ”

بازکن دستت را…
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد…
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد…
همچنان می گریید…
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله

ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……

گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند…

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….

چشمم افتاد به چشم کودک…
غرق اندوه و تاثرگشتم

منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را…
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
***
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم

با خشونت هرگز…
با خشونت هرگز…
با خشونت هرگز…

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۹:۴۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۱

مادرم آسمان من است: مجموعه داستان برای کلاس های چهارم و پنجم و ششم دبستان

 

معرفی کتاب : کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان های کوتاه با موضوع آموزنده است و برای گروه سنی (ب) و (ج) تهیه شده است. عنوان برخی از داستان ها عبارتند از: «لانه دارکوب»؛ «خرگوش باهوش»؛ «گربه تنبل»؛ «کرگدن کوچولو»؛ «آشپز فریبکار»؛ «مامان گرگ مهربان» و «کرم خاکی». در خلاصه داستان «آشپز فریبکار» آمده است: «مراد»، مردی فریبکار و «دانا»، مردی مهربان و بخشنده بود. هر سال کدخدا، مسابقه آشپزی برگزار می کرد و مراد با فریبکاری و دزدیدن گوشت مخصوص آشپزی دانا، در مسابقه برنده می شد. مراد برنده هر سال بود تا اینکه هنگام آشپزی در سال جدید، مراد دوباره قصد فریبکاری داشت که با آمدن سگ و عقاب و به وجود آمدن وقایعی به اشتباه خود پی برده و راه دستکاری را در پیش گرفت....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۹:۰۶

عنوان: مردی در تبعید ابدی     نویسنده: نادر ابراهیمی       ناشر: روزبهان

کتاب نگاهی به زندگی ملاصدرای شیرازی از کودکی تا زمان تبعید او به کویر است . محمد صدرا فرزند یکی از حکام فارس است که در زمان کهولت والدین به دنیا آمده و تنها فرزند آنهاست . او شدیدا علاقه مند به علم و دانش است و دائم کتاب می خواند  . روزی که شاه عباس صفوی به همراه شیخ بهایی و میرفندرسکی و استرآبادی (میرداماد) به شیراز می آیند ، محمد که نوجوان 16 ساله ای بیش نیست شیخ بهایی را شگفت زده می کند و بدین گونه به قزوین پایتخت اولیه و سپس اصفهان پایتخت اصلی و بزرگ شاه عباس می رود و مراحل ترقی را سریع طی می نماید . او اعتقادات بدیعی دارد که دشمنان زیادی را برایش به بار می اورد . او معتقد است تقلید به صورت نادانسته مجاز نیست هر مسلمان باید به تحقیق در علوم دینی و الهیات بپردازد و اگر بعد از مطالعه به جواب دست نیافت مجاز به انتخاب مرجع تقلید است . او می گفت خدا در همه انسان ها و آفریده ها وجود دارد . یکی از سوالات جنجال برانگیز او این بود که چرا عدل جز اصول دین است ؟ چرا تنها یکی از صفات خدا را اصل نموده ایم و.... ظاهرا بسیار شایع بوده که می گفتند اهل نگاه کردن به دختران و زنان در کوی و برزن و چنین مواردی است و او پاسخ می داده نیت مهم است اگر نگاه کرده ام به حال خود نبوده ام و زیبایی افرینش خدا را تحسین کرده ام و لاغیر . دیگر اینکه او شدیدا از دین زرتشت دفاع می کرده و مخالفان فکر می کردند از پیروان این دین شده و او می گفته نه تنها می گویم زرتشت در حد موسی و عیسی عزیز است و راهی برای باور بیشتر به اسلام . موضوع جالب دیگه ای که می گفت این بود که وظیفه فرزند در قبال پدر و مادر احترام و مراقبت است اما اگر راه زندگی ات را انگونه که آنها خواهند رفتی نه سود دنیوی داری نه اخروی .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۸:۵۱

                                                
                    

ردیف

عنوان

1

احکام فراموش شده

2

امام خمینی و جمال عبدالناصر

3

 امامن گردان

4

این نقشها واقعی است

5

آرامش در پرتو نیایش

6

آموزش هنر نقاشی و کاردستی

7

برف سرخ

8

بر لایک رفته

9

پسرک فلافل فروش

10

جناب آقای دیو

11

خاطرات سیاسی بهلول

12

خانه سبز

13

خدمات کتابخانه برای نوزادان کودکان و نوجوانان

14

خط امام

15

درختان بی تاب

16

دفتر خاطرات حیوانات

17

زندگی واژه ها

18

سرود سرخ انار

19

غول کوچولو در مهد کودک

20

فیضاله

21

قنات مظهر روشنایی

22

کودک و حد و مرزهایش

23

گل فروش مسلمان

24

لشکر آچار به دست

25

ماهی ها پرواز میکنند

26

مثل حبه های قند

27

مجموعه اشعار محسن پزشکان

28

مجموعه با هوش ها

29

نشاط و شادی در اندیشه

30

نگاهی ربه رابطه عبد و مولا

31

آموزش دستشویی رفتن به کودکان

32

درد هزار ساله

33

مشروطه شناسی

34

من جوجه شدم

35

نقش آزادی در تربیت کودکان

36

وقتی مهتاب گم شد

37

سیزده ساله ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۲:۲۱

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۱

Image result for ‫حدیث هفته‬‎

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۱:۱۲