وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

نخستین ابیات شاعران کشور برای حمایت از کادر درمان و همراه شدن با بسیج همگانیِ دعوت به استفاده از ماسک برای مقابله با ویروس کرونا سروده و به پویش ادبی «اقتراح ماسک» ارسال شد .

رضا اسماعیلی

 

۱

هشدار! به دوستان خود غم ندهی

بیماری و درد، جای مرهم ندهی

بی ماسک مرو ز خانه‌ات بیرون، تا

ای جان! «کرونا» به خلق عالم ندهی

 

۲

«سعدی» که هوای باغ و بستان می‌کرد

در روی زمین سفر فراوان می‌کرد

گر از «کرونا» شنیده بود اوصافی

خود را به حصار خانه زندان می‌کرد!


 


 

مصطفی محدثی خراسانی

 

اگر چه گرفتیم بر ماسک خشم

عجب رونقی یافت بازار چشم


عبدالرحیم سعیدی‌راد

 

رفته بودم سراغ دلدارم

چونکه ماسکی نداشت برگشتم


 


سعید بیابانکی

 

ناگهان ماسک بر انداخته‌ای یعنی چه؟

مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چی؟

 


محمود اکرامی فر


۱

"ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد"

چرا که ماسک سه لایه به صورتش زده بود

 

۲

"چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست"

خطاست اینکه به بازار می‌روی بی ماسک

 

۳

"به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست "

که هر که ماسک نزد از قبیله‌ی مانیست

 


کمیل قزلباش از پاکستان

 

ای جوانان وطن جان من و جان شما

ماسک بر چهره بیفزایید قربان شما


 


علیرضا قزوه

 

۱

به روز حشر اگر ‌می روی به سمت بهشت

دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است

 

۲

کسی که ماسک خرید از قبیله‌ی ما هست

کسی که ماسک نزد از قبیلهی ما نیست

۳

ماسک‌ها را بود آیا که عیاری گیرند

اکثر ماسک فروشان پی کاری دگرند

 

۴

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

بینی‌اش بر اثر ماسک زدن سوخته بود


عبدالجبار کاکایی

 

(دوستان چون این ماسک قافیه نداره با اجازه به تحریف قافیه دست زدم)

 

 روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاسک‌

بهر طلب طعمه پر و بال بیاراسک

 

بر بال و پر خود ژل و الکل زد و فرمود

امروز دهان همه‌مان صاف شد از ماسک

 

پایین‌تر از این گر بپرم از نظر تیز

بینم سرموی وزغی سوخته در جاسک

 

ناگه ز کمینگاه یکی ناقل پنهان

زد عطسه تندی و بیفکند بر او راسک

 

اینش عجب آمد که ز یک بینی کوچک

این تیزی و این تندی عطسه ز کجا خاسک

 

بر خاک فرود آمد و با خس خس سینه

لختی نظر خویش گشاد از چپ و از راسک

 

چون نیک نظر کرد به منقار بلندش

گفتا ز که نالیم؟ به منقار، بزن ماسک

 


محمود اکرامی‌فر

 

این من که خراسانی‌ام و ساکن تهران

بی‌ماسک پریشانم و با ماسک پریشان

تا چند پیامک بدهم، گل بفرستم

تا چند به یا تو دهم آب به گلدان

تاکی بنویسم غزلی با با دل زخمی

تا کی بنشینم تک و تنها لب ایوان

چشمان تو با ماسک غزالی‌ست که خفته‌ست

در  خاطره‌ی خاک غزلخیز خراسان

هر چند که دلتنگ  نگاه توام، اما

بی ماسک نیا پیش من ای پسته خندان

بی ماسک نرو سوی اداره، سوی شرکت

بی ماسک نرو پارک، نرو کوچه، خیابان

بی ماسک نرو «هایپر» و «میدان تره‌بار»

بی ماسک نخر ماست، نخر دوغ، نخر نان

بی ماسک نرو «بوکس»، نرو کُشتی و فوتبال

بی ماسک نرو دشت، نرو کوه و بیابان

امروز اگر ماسک نداری، نرو بیرون

مجبور شدی، رفتی اگر، هان پسرم، هان

آن صورت مردانه خود را همه‌ی روز

با هر چه و هر چیزِ دم دست بپوشان

ای ماسک به قربان تو که بی ژل و بوتاکس

چین‌های مرا کرده ای از آینه پنهان

ای ماسک! عزیز دل من، اهل کجایی؟

در پستوی انبار کِه ای داخل انبان؟

بسیار گران هستی و نایاب، از این رو

شهری‌ست به دنبال تو ترسیده و ترسان

ای ماسک کجایی که به دنبال تو چندیست

از خویش هراسانم و از خلق گریزان

یک روز به دنبال تو و روی قشنگت

رفتیم من و مائده و «کامی» و کیوان

رفتیم سوی مولوی و ناصر خسرو

رفتیم سوی گمرک و میدان خراسان

رفتیم منیریه و فردوسی و  بازار

رفتیم به دنبال تو دکان به دکان

دیدیم تو را رنگ به رنگ داخل مترو

دیدیم تو را در سبدی کنج خیابان

دیدیم تو را صدرنشین همه اجناس

دیدیم تو را زینت دکان عزیزان

دیدیم تو را در قفسه، کنج مغازه

دیدیم تو را همدم آیینه و قرآن

دیدیم تو را سبز، تو را قهوه‌ای سیر

دیدیم تو را صورتی و آبی کم جان

دیدیم تو را گل گلی و خط خطی و مات

دیدیم تو را جدی و دیدیم تو را «فان»

دیدیم حقوق همه، هرجا به ریال است

اما همه جا قیمت و قدر تو به تومان

یک روز به دنبال تو گشتیم و ندیدیم

آنگونه که می خواستم ای هدیه «ووهان»

القصه که شب آمد و ماسکی نخریدیم

القصه که تو گم شده بودی توی تهران

با تاکسی و آژانس؟ نه، با متروی دولت

دلخسته و سرخورده و افسرده و نالان

رفتیم سوی خانه خود زارتر از زار

رفتیم همه خسته و  دلمرده، پشیمان

گفتم چه کنم چاره ی این کار چه باشد

تا چند به دنبال تو سرگشته و حیران

در «جعبه جادو» نظری کردم و دیدم

آقای معاون زده است ماسک از آن «سان»

فکری به سرم زد که بدک نیست بدوزم

من هم دوسه تا ماسک، همین لحظه، همین آن

رفتم سر یک بقچه بسیار قدیمی

برداشتم از داخل آن مانتوی «مرجان»

برداشتم از داخل آن هرچه که دیدم

پیراهن و پیژامه و شلوارک «اشکان»


مهساطایری

 

۱

چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست
که پیشت آمده ام ماسک رو و ژل در دست

 

۲

دل و جانم به تو مشغول ونظر در چپ و راست
تو بزن ماسک به صورت،که برای تو دواست

 

۳

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا که با ماسک،رقیبان به در از دور و برت

 

۴

در گرانی با خرید ماسک دلخوش میشویم
آبِ دریا در مذاقِ ماهیِ دریا خوش است
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۱۹

ذبح کن شیطان جهَلت ، وقتِ قربانی رسید
دور کن امّاره نفست ، خویِ انسانی رسید

عاشقا مستانه بنگر ، یار در میخانه گشت
موسمِ دیـدارِ یارم ، چون به آسانی رسیـد

بالِ خود بگشا سفرکن ، دور شو از قید و بند
شاد و خرّم باش یارا ، گاهِ مهمانی رسید

عید آمد عید رَستن ، بنده گی آزاده گیست
رَستنَت باشد مبارک ، نور افشانـی رسید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۵۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۳۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۹ ، ۰۷:۵۲

«مأموریت در قصر»

پدیدآور: سعید محمدی

 ناشر: جمکران

تعداد صفحات: ۱۹۶

«مأموریت در قصر»، حال و هوای تاریخی دارد. علی بن یقطین یکی از یاران امام کاظم (علیه السلام)، مشاور بزرگ هارون چنان نفوذی بر خلیفه دارد که هیچ کس نمی تواند او را کنار بزند. در حالی که از شیعیان درجه اول امام هفتم است، منصب وزیر اعظم را دارد و سعی می‌کند در عین پرده‌پوشی و تقیه، ارتباط بین خودش و امام و شیعیان را حفظ ‌کند و بتواند نسبت به انجام وظایف خود در راستای حمایت از شیعیان اقدام کند.

علی بن یقطین دست از اعتقاداتش بر نمی‌دارد. رفتارهای او و ابن‌حمزه و دیگر شیعیان امام کاظم (علیه السلام)، بدون کم و کاست نقل شده است. عملکرد کمتر شنیده شده و بسیار جالب توجه امام موسی کاظم(علیه السلام) در این داستان، ما را با این امام همامِ کمتر شناخته شده بیشتر آشنا می‌کند.

این رمان در سه فصل، متشکل از بخش های مختلف روایت می‌شود و ساختار یکپارچه و پرتعلیق آن، مخاطب را تا انتهای رمان با خود همراه می‌کند. از جذابیت‌های این اثر، تصاویر مرتبط با مطالب کتاب است که رغبت خواننده را به مطالعه، بیشتر می کند.

این کتاب، داستانی پر از درس، لذت، هیجان و عبرت‌های زیبای تاریخی است. راویِ دانایِ کل در این داستان با نگاهی موشکافانه، مخاطب خود را از خیابان‌های شهر تازه تأسیس بغداد می‌گذارند و لایه‌های این شهر هزار فرقه را نشان می‌دهد.

در تاریخ اسلام جوانمردانی همچون علی بن یقطین که با زیرکی، تدبیر و شجاعت خود برای اعتلای دین اسلام و اجرای دستورات امام زمان خود تا عمق موقعیت دشمن نفوذ می‌کردند، وجود دارند، اما متاسفانه در لابه‌لای نوشته‌های تاریخی مخفی مانده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۰۵

 

ولادت
نویسنده: سعید تشکری
انتشارات: نیستان

  «ولادت»، نخستین کتاب از مجموعه‌آثاری است که سعید تشکری، نویسنده و نمایشنامه‌نویس صاحب‌سبک خراسانی قصد تالیف آن را داشته و دارد و موضوع آن به هجرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) از مدینه به مرو، پذیرش ولایتعهدی و شهادت ایشان می‌پردازد، با این تفاوت که تشکری در این اثر به‌دنبال روایت صرف چندین‌باره داستان زندگی و هجرت امام رضا(ع) که به تعبیر خود به‌دنبال بازنمایش تاثیر حضور معنوی این دو معصوم در زندگی و منش ایرانیان است، نیست. 

  داستان ولادت از یافت‌شدن فرزندان دو شبان خراسانی، یکی کاتب و دیگری صحاف در ویرانه‌های شوش دانیال پس از دیدار با مولای خود امام موسی‌کاظم(ع) و در پی کشتاری که عباسیان برای تاراج پارسیان انجام داده‌اند، آغاز می‌شود. این دو شبان تصمیم می‌گیرند فرزندان‌شان را از بدو طفولیت در وصیتی مکتوب به‌نام هم بخوانند. لیلا و هاتف اکنون پس از گذشت سال‌ها و مرگ این کاتب و صحاف می‌خواهند با هم ازدواج کنند، اما پرسش ساده آنها از خودشان این است: ما که هستیم؟ و چرا فرزند مولای پدران‌مان، ولیعهد تازه عباسیان است؟  لیلا و هاتف برای یافتن پاسخ خود و ازدواج با یکدیگر به مدینه می‌روند تا حقیقت امام هشتم شیعیان را بیابند و زندگی خود را آغاز کنند. رسیدن آنان به مدینه مصادف است با هجرت اجباری حضرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) به مرو. اکنون هاتف و لیلا، یکی در پی امام هشتم به سفر می‌رود و دیگری با حضرت معصومه(س) همراه می‌شود. هاتف و لیلا درمی‌یابند که ولادتی تازه برای پارسیان رقم خواهد خورد و آن آغاز تابناک سلسله‌ای نیکوست که در آینده به‌بار خواهد نشست. 

  نکته قابل‌توجه در این رمان، نمایشی است که تشکری در آن از پذیرش امام و اندیشه و منش او در میان ایرانیان هم‌عصر وی به‌نمایش می‌گذارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۵۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۴۶

  کتاب «سربلند» شامل زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم محسن حججی  به قلم محمدعلی جعفری توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

  این کتاب در واقع زندگینامه داستانی شهید حججی را در بر می‌گیرد، شهید محسن حججی یکی از نیروهای لشکر زرهی ۸ نجف اشرف و از نیروهای مؤسسه شهید احمد کاظمی بود. این پاسدار ۲۵ ساله اصفهانی در منطقه مرزی عراق و سوریه با حمله نیروهای داعش، اسیر و دو روز بعد از اسارت به شهادت رسید.
  «آرامِ جان» عنوان اولیه این کتاب بود که پیش از چاپ به «سربلند» تغییر پیدا کرد. به تعبیر ناشر اثر و نوشتاری که در معرفی این اثر منتشر کرده، «سربلـند» روایتی است از انتخاب‌های محسن در زندگی زمینی‌اش که او را به آنچه می‌خواست، رساند. روایتی به زبان آنها که چندصباحی را با محسن بوده‌اند و در کنار محسن زیسته‌اند و با اشک‌ها و لبخندهایش گریسته یا خندیده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۵۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۳۴

 

«مأموریت در قصر»

پدیدآور: سعید محمدی

 ناشر: جمکران

تعداد صفحات: ۱۹۶

  «مأموریت در قصر»، حال و هوای تاریخی دارد. علی بن یقطین یکی از یاران امام کاظم (علیه السلام)، مشاور بزرگ هارون چنان نفوذی بر خلیفه دارد که هیچ کس نمی تواند او را کنار بزند. در حالی که از شیعیان درجه اول امام هفتم است، منصب وزیر اعظم را دارد و سعی می‌کند در عین پرده‌پوشی و تقیه، ارتباط بین خودش و امام و شیعیان را حفظ ‌کند و بتواند نسبت به انجام وظایف خود در راستای حمایت از شیعیان اقدام کند.

  علی بن یقطین دست از اعتقاداتش بر نمی‌دارد. رفتارهای او و ابن‌حمزه و دیگر شیعیان امام کاظم (علیه السلام)، بدون کم و کاست نقل شده است. عملکرد کمتر شنیده شده و بسیار جالب توجه امام موسی کاظم(علیه السلام) در این داستان، ما را با این امام همامِ کمتر شناخته شده بیشتر آشنا می‌کند.

  این رمان در سه فصل، متشکل از بخش های مختلف روایت می‌شود و ساختار یکپارچه و پرتعلیق آن، مخاطب را تا انتهای رمان با خود همراه می‌کند. از جذابیت‌های این اثر، تصاویر مرتبط با مطالب کتاب است که رغبت خواننده را به مطالعه، بیشتر می کند.

  این کتاب، داستانی پر از درس، لذت، هیجان و عبرت‌های زیبای تاریخی است. راویِ دانایِ کل در این داستان با نگاهی موشکافانه، مخاطب خود را از خیابان‌های شهر تازه تأسیس بغداد می‌گذارند و لایه‌های این شهر هزار فرقه را نشان می‌دهد.

  در تاریخ اسلام جوانمردانی همچون علی بن یقطین که با زیرکی، تدبیر و شجاعت خود برای اعتلای دین اسلام و اجرای دستورات امام زمان خود تا عمق موقعیت دشمن نفوذ می‌کردند، وجود دارند، اما متاسفانه در لابه‌لای نوشته‌های تاریخی مخفی مانده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۳

اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام، در دست بی کران علی(ع)

حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.

سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۴۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۳۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۵

به همت محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور؛
پویش ادبی اقتراح ماسک راه اندازی شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، پویش ادبی اقتراح ماسک به همت محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و با هدف ترویج فرهنگ استفاده از ماسک برای حمایت از کادر درمان و کمک به قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا، راه اندازی شد.
محافل ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور از شاعران و اهالی ادب سراسر کشور دعوت می‌کند با اقتراح و سرایش تک بیت با کلید واژۀ «ماسک» در بسیج همگانی برای رعایت توصیه‌های بهداشتی در مقابله با کرونا همراه شوند.
شاعران می‌توانند برای اثرگذاری بیشتر، ابیات را به زبان طنز (طنز عفیف) بسرایند، از ابیات معروف بزرگان ادب فارسی بهره‌مند شوند و در نهایت شعر خود را با هشتگ #اقتراح_ماسک منتشر کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۹ ، ۰۹:۰۲

ازدواج چگونه؟ آشنایی با مهارت‌های همسرگزینی»

 پدیدآور: محمدجعفر غفرانی

ناشر: قرآن و اهل بیت نبوت(ع)

 تعداد صفحات: ۲۰۰

مقوله ازدواج در دین اسلام از مستحبات مؤکد است و احادیث بسیاری از حضرت رسول اکرم و اهل بیت مکرّم آن حضرت (سلام الله علیهم) در مورد اهمیت و ضرورت ازدواج  نقل شده است. علم روز نیز بر اهمیت ازدواج در سلامت روحی و روانی فرد و جامعه تأکید ویژه دارد.

در جامعه امروزی ازدواج از تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تأثیر گرفته و جوانان به بهانه‌ها و دلایل  مختلف از این امر مهم سرباز می‌زنند و یا ازدواج‌های صورت گرفته به سرانجام درستی نمی‌رسد.

کتاب «ازدواج چگونه» با عناوین ضرورت آموزش عشق و ازدواج، آماده‌سازی و زمینه‌سازی برای خروج از خانواده، شناسایی اولویت‌ها و معیارهای انتخاب همسر، نکات مهمی در زمینه مراسم و روابط اولیه، آغاز همسرداری، ورود به خانواده و ریشه‌های اختلاف، در ۶ فصل به بیان جزئیات انتخاب در ازدواج و مهارت‌های همسرگزینی می‌پردازد.

متن کتاب ساده و صمیمی است. این ویژگی صمیمیت نویسنده و نزدیکی او با خواننده، لذت خواندن را چندین برابر می‌کند. این کتاب از مجموعه کتاب‌های چهاردیواری در کف آسمان است که توسط محمدجعفر غفرانی نوشته شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۹ ، ۰۷:۵۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۹ ، ۰۸:۵۱

 

کمی دیرتر
نوشته سید مهدی شجاعی

انتشارات نیستان

این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی است متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز می شود، جشن نیمه‌شعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سرداده‌اند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیت‌هایی آشنا می کند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل می رسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمی کنند که می گفتند. رمان در فضایی مکاشفه‌گونه و بیزمان پیش می رود و مواجه همه آدم‌ها را میبینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا»ی جوان. شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدم‌ها را با بهانه‌هایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی می کند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمی کند و در فضایی بسیار بدیع،‌ خودش را هم در معرض این امتحان می گذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفت‌های انتظار را با شخصیت‌های قصه‌اش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر می کشد و نشانش می دهد… انسان‌های مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۶:۳۲

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۹ ، ۱۶:۳۹