وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

وبلاگ کتابخانه عمومی آیت الله کفعمی زاهدان

( آدرس: زاهدان-خیابان آزادی-جنب شهرداری مرکزی- 05433222448)

معرفی کتاب

سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۱۱ ب.ظ


علی علی علی !

چه بگویم ؟ چگونه بگویم ؟

چطور نام تو را که بر قلبم گره خورده است بر زبان آورم ؟

چگونه عشق ازلی ام را به تو که در سراچه ی دلم نهان شده است و

 گوش نامحرم را جای پیغام ملکوتی نیست بازگو کنم ؟

علی چه بگویم ؟ که مرا ممکن است به شرک متهم کنند!

اگر پرستش جز ذات خدا مجاز بود بدون شک تو را می پرستیدم .

تو تجلی خدایی.... تو تجسم صفات خدا و معیارهای خدایی....

تو خلیفه الله علی الارضی....تو هدف انسانیتی....

 تو خدا نیستی ولی وجود تو را جز خدا پر نکرده است .

 

علی زیباترین سروده ی هستی


مولف: مصطفی چمران

شهید "مصطفی چمران" یک شخصیت برجسته و بی نظیر در همه ابعاد بود. این شخصیت برجسته از نظر علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و عرفان و تقوی توانست به مقامات عالی دست یابد و بعنوان یک مجاهد عارف مطرح شود. بخشی از دست نگاشته ای از شهید چمران در مورد حضرت علی (ع) در این کتاب جمع آوری شده است که بسیار خواندنی و نشانگر روح عارفانه و لطیف شهید چمران است. خدا بود و دیگر هیچ نبود، بینش و نیایش، عارفانه ها، انسان وخدا، امام علی تجلی عدل خدا، کردستان، لبنان و علی، زیباترین سروده هستی، مهم ترین آثار و نوشته های شهید مصطفی چمران است.                                                                        

گزیده کتاب علی در روزگار خود بی نظیر بود،یکتا بود، فقط گروهی که حتی از انگشتان دست تجاوز نمی کردند بودند که علی را درک می کردند، علی رامی فهمیدند، علی را واقعاً دوست می داشتند و پیروی می کردند*؛ اما عده ی آنها بسیار بسیار قلیل بود. علی تنها بود ونمونه ی تنهایی او همان بود که در میان نخلستان های کنار فرات سر خود را به داخل چا ه فرو می برد و از اعماق قلب خود ضجه می کرد، فریاد برمی آورد. این نشانی از تنهایی او بود که در دنیا کسی او را درک نمی کرد، عدالت ا و را نمی فهمید و حتی نمی توانست با حق و حقیقتی که علی نمونه ی آن است زندگی کند. شما می دانید که طلحه و زبیر پرچمداران صدراسلام بودند. طلحه و زبیر کسانی بودند که پس از کشته شدن عثمان، علی را به زور بر منبر بردند و او را مجبور کردند که خلافت رابپذیرد؛ اما درست چند ساعت پس از قبولی خلا فت ازطرف علی(ع) هنگامی که طلحه و زبیر و عده ای دیگر دور او حلقه می زنند، تا مشورت کنند. علی(ع) یکباره شمعی را که در وسط این مجلس روشن بود خاموش می کند، طلحه و زبیر میگویند: ای علی چرا شمع را خاموش کردی؟ علی میگوید: تا جاییکه برای مصحلت مسلمین سخن می گفتم حق داشتیم که از شمع بیت المال استفاده کنیم؛ اما آنجا که مسئله ای شخصی و فردی مطرح می شود، به هیچ وجه اجازه نمی دهم که حتی یک لحظه از شمع بیت المال برای مصالح شخصی صرف گردد. این بزرگترین ضربتی بود که بر طلحه و زبیز وارد می شود. این پرچمداران اسلام می فهمند که با عدل علی نمی توانند زندگی کنند. علی بالاتر از آن است که بتوانند با او زندگی کنند و به همین علت علی را ترک می کنند. می روند و عایشه را عَلَم می کنند و جنگ جَملَ را به را ه می اندازند و آن خونریز ی های بزرگ که نتیجه ی خودخواهی ها و خودپرستی های یک چنین کسانی بود.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی